آیلین 24 هفته ای و ماجراهای مامان باباش
سلام عزیزم ، دختر خوشگل من ! خوبی مامانی ؟ راستی چند روز پیش برات یه دست لباس خوشگل خریدیم ..لباساتم مثل خودت نازن ، وقتی دلم برات تنگ میشه لباساتو میارم نگاه می کنم ... دیگه خیلی صبرم کم شده ، این سه چهار ماه رو نی دونم چه جوری تحمل کنم ،از سنگینی بدنم خسته شدم ، دلم می خواد هر چه زودتر بیای بپری تو بغلم ، راستی پریشب با بابایی شربت آلبالو درست کردیم ، البته این آلبالوها جریان داشت قضیه اینه که بابایی شما اونا رو بدون هماهنگی با بنده به عنوان زن خونه (چونکه تو خونمون کلی مربای آلبالو داشتیم، تازه مصرفمون هم خیلی کمه) به عمو محمد شما که داشته واسه خودشون میخریده ، سفارش میده و از قضا ... رفتن ما به خونه عمو محمد اینا یه هف...
نویسنده :
فاطمه
10:35